چرا طاقتمان كم شده است؟ نگاهی به علل خشونت خانگی در ایران.
مرور اخبار حوادث طي هفتههاي اخير از نوعي خشم فروخورده در جامعه حكايت دارد. برخي افراد با كوچكترين تلنگر واكنشهاي ناگهاني و خشونت بار از خود نشان ميدهند؛ خشونتهايي كه گاه يك تراژدي را رقم ميزند. درست مثل آنچه براي اميرعلي 3ماهه اتفاق افتاد. اما چرا چنين حوادثي اتفاق ميافتد؟
بررسيهاي روانشناختي نشان ميدهد كه برخي رفتارهاي خشن ريشه در كودكي افراد دارد. افراد اگر در كودكي قرباني خشونت شده باشند احتمال اينكه خود در بزرگسالي فرد خشني شوند زياد است؛ به اين معنا كه قربانيان خشونت بيشتر مرتكب خشونت ميشوند. يكي از دلايل آن اين است كه فرد در كودكي خشونت را آموخته است. او رفتار خشن را همانندسازي ميكند و گمان ميكند راه درست خشونت است.از سوي ديگر خشونت شديد در كودكي باعث تغييرات شيميايي در مغز ميشود. اين تغييرات كنترل رفتار را تحتتأثير قرار ميدهد و ريسك خشونت را بالا ميبرد.
نكته ديگر اينكه وقتي در كودكي فردي خشونت را تجربه كند نگاهش عوض ميشود و دنيا را تهديدآميز ميبيند و در ادامه واكنشهاي خشني از خود نشان ميدهد و هميشه آماده جدال است. اما آيا خشونت قابل پيشگيري است؟ با شناسايي علل بروز خشونت ميتوان براي كاهش آن برنامهريزي كرد. برخي از رفتارهاي خشونت آميز بهدليل مصرف الكل و موادمخدر و تأثيرات آنهاست. نكته ديگر نداشتن مهارت كنترل خشم در بسياري از افراد جامعه است. از سوي ديگر فشار اجتماعي نيز يكي ديگر از عوامل رفتار خشونتآميز است.
مثلا بيكاري، فقر، نا امني و بحرانهاي اقتصادي ناخودآگاه فرد را به سوي خشونت سوق ميدهد. اما برخي از رفتارهاي خشونت آميز در خانه اتفاق ميافتد كه يكي از دلايل آن وجود فرصت اعمال خشونت است؛ به اين معني كه چون خانه محيطي خصوصي است فرد در آنجا ميتواند هر نوع واكنشي از خود نشان دهد؛ حتي واكنشهاي خشونت آميز.
نكته ديگر در خشونت خانگي وابستگي بيش از حدِ عامل خشونت به قرباني است. عاملان خشونت معمولا افراد وابستهاي هستند؛ مثلا به همسر و فرزندانشان وابستگي دارند. در اين افراد ناخودآگاه احساس كنترل گري شديدي وجود دارد. آنها ميخواهند افراد محبوبشان را تسخير كنند. در اين شرايط بروز رفتار خشونت بار محتمل است.
عامل ديگر انكار خشونت توسط عامل قرباني است چرا كه رفتار خشونتآميز قبح دارد و هيچكس حاضر نيست بگويد كه فرد خشني است يا قرباني خشونت شده است. درحاليكه درصورت پذيرش اين موضوع قرباني ميتواند از ديگران كمك بگيرد.
تئوري ديگر در خشونت خانگي، تئوري منابع است.
طبق اين نظر خانمهايي كه بيكارند و از نظر اقتصادي خيلي وابسته به همسرشان هستند بيشتر قرباني خشونت ميشوند؛ چون فكر ميكنند اگر كاري عليه شوهرشان انجام دهند شوهرشان آنها را در فشار مالي قرار ميدهد؛ به همين دليل همين زنها در فضاي خشونت آميز خود باقي ميمانند. عوامل فرهنگي مانند مقبوليت تنبيه بدني، برخي از نگرشهاي فرهنگي مانند قائل بودن به اينكه مرد هميشه حق دارد و زن بايد مطيع باشد، زن و فرزند جزء دارايي مرد هستند نيز در بروز خشونتهاي خانگي نقش دارد.